آلبرت انیشتین
آلبرت انیشتین در چهاردهم مارس 1879 در شهر اولم که شهر متوسطی از ناحیه و ورتمبرگ آلمان بود متولد شد. اما شهر مزبور در زندگی او اهمیتی نداشته است، زیرا یک سال بعد از تولد او خانواده وی از اولم عازم مونیخ گردید. پدر آلبرت ، هرمان انیشتین کارخانه کوچکی برای تولید محصولات الکترو شیمیایی داشت و با کمک برادرش که مدیر فنی کارخانه بود از آن بهرهبرداری میکرد. گر چه در کار معاملات بصیرت کامل نداشت. پدر آلبرت از لحاظ عقاید سیاسی نیز مانند بسیاری از مردم آلمان گر چه با حکومت پروسیها مخالفت داشت، اما امپراتوری جدید آلمان را ستایش میکرد و صدر اعظم آن «بیسمارک» و ژنرال «مولتکه» و امپراتور پیر یعنی «ویلهم اول» را گرامی میداشت.
ادامه مطلب ...روشنی گل در برابر تاریخ مرغ قرار گرفته است از همین جا می توان درباره ی سهراب سپهری آغاز سخن کرد.الدار شاعر فرانسوی وضع هنرمندان را به وضع برادران بینای قرون وسطی تشبیه کرده است.اینان مردان بودند که با زنان کور ازدواج کرده بودند.شاعر می گوید هنرمندان - که بینا هستند- همسر همگان کورند.می کوشند برای دیگران چیزهایی را توصیف کنند که آنان نمی بینند یا ندیده اند.
اما روشنی گل ،به روشنی زندگی،خیره کننده و گاه کور کننده است.به رنگها،پهنه ها و فضاهایی پخش می شود و در چشمان هنرمند پاشیده می شود.دلهره ی او را صد چندان میکند،قلم مویش را می لرزاند و گاه به زانویش در می آورد.در ساعات آخر زندگیش ون گک فقط خورشید می دید.خورشید و آفتاب گردان و زمین و زمان دور(چرخش)سرش چرخید و سرانجام روشنی خیره کننده ی زندگی او را از پای درآورد. این کشمکشها بارها تجدید شد و بارها باز تجدید خواهد شد.زندگی به اندازه ای فراوان و گوناگون و بی کران است که نمی توان آن را باز نمود.رنج و درد و کشمکش از همین جا آغاز می شود و به همین جا نیز پایان می یابد.اصل دیدن است و چگونه دیدن .همه ی مکتبهای هنری نیز سرانجام به این اصل باز می گردد.زیرا نقاش می کوشد که ببیند و بیشتر و بهتر ببیند.این قشنگی هرگز فرو نمی نشیند زیرا زندگی بی کران و ریشه های دید بیبشمار است.تا کجا این دید می تواند یک جانبه و بی پروا باشد و آیا میان دیوانگی مرزی هست؟به سختی می توان پاسخ داد.مرزی نبوده و نیست.مرز خود مائیم،قراردادهای ماست،اگر نه همه چیز در هم می آیند و خدا می داند آیا واقعیت همین آشفتگیهاست یا نظم های بظاهر خردمندانه. پرده ای ما را از دیدن باز میدارد.بی گمان پرده ای هست .همیشه.اینشتاین این را می گفت.و پیش از او عارفان ما.(هست از پس پرده گفتگوی من و تو ...)برداشتن این پرده یا پس زدن آن کاری است دشوار و پر خطر.همه از آن می هراسند زیرا آدمی برای آسوده زیستن خوش دارد قالبها و حدودی برای خویش بسازد.رستن از این قالبها کاری است از نوع کار «پرومته» .هر هنرمند واقعی ،پرومته ای است که شاید خود نداند.با قراردادها در می آویزد و همیشه آن را می خواهد ببیند...
ادامه مطلب ...حافظ شیرازی
الا ای آهوی وحشی کجایی
الا ای آهوی وحشی کجایی مرا با توست چندین آشنایی
دو تنها و دو سرگردان دو بیکس دد و دامت کمین از پیش و از پس
بیا تا حال یکدیگر بدانیم مراد هم بجوییم ار توانیم
که میبینم که این دشت مشوش چراگاهی ندارد خرم و خوش
که خواهد شد بگویید ای رفیقان رفیق بیکسان یار غریبان
مگر خضر مبارک پی درآید ز یمن همتش کاری گشاید
مگر وقت وفا پروردن آمد که فالم لا تذرنی فردا آمد
چنینم هست یاد از پیر دانا فراموشم نشد، هرگز همانا
که روزی رهروی در سرزمینی به لطفش گفت رندی رهنشینی
که ای سالک چه در انبانه داری بیا دامی بنه گر دانه داری
جوابش داد گفتا دام دارم ولی سیمرغ میباید شکارم
بگفتا چون به دست آری نشانش که از ما بینشان است آشیانش
چو آن سرو روان شد کاروانی چو شاخ سرو میکن دیدهبانی
مده جام می و پای گل از دست ولی غافل مباش از دهر سرمست
لب سر چشمهای و طرف جویی نم اشکی و با خود گفت و گویی
نیاز من چه وزن آرد بدین ساز که خورشید غنی شد کیسه پرداز
به یاد رفتگان و دوستداران موافق گرد با ابر بهاران
چنان بیرحم زد تیغ جدایی که گویی خود نبودهست آشنایی
چو نالان آمدت آب روان پیش مدد بخشش از آب دیدهی خویش
نکرد آن همدم دیرین مدارا مسلمانان مسلمانان خدا را
" حافظ " در بلندای اعتراض و اندرز
انسانهای وارسته اززاویه والای دیدگاه خویش نمی توانند هم نوع و بنی آدم را درپستنای خواسته های نفسانی و حضیض حقارت های حیوانی مشاهده نمایند .
با این تعریف ، فریاد اعتراض لسان الغیب رو به سوی اشرف مخلوقات بازتاب طبیعی روح بزرگ انسانی رسته ازبند است انسانی که صفیرنیوش کنگره عرض گشته و خود را مسئول ابلاغ این صفیربه خلق می داند انسانی که ازغبارراه را تا رسیدن به خورشید پشت سرنهاده و دلش کانون انتشار نور به آفاق گشته است .
ادامه مطلب ...اقبال لاهوری
علامه محمد اقبال لاهوری، فیلسوف و متفکر نامدار و نواندیش جهان اسلام، در سال ١٨٧٣١ میلادی در شهر سیالکوت از ایالت پنجاب هند به دنیا آمد. پس از تحصیلات مقدماتی در رشتهی فلسفه در دانشگاه لاهور ثبتنام کرد و از محضر سر تامس آرنولد بهره برد. دورهی فوقلیسانس این رشته را با احراز رتبهی اول در دانشگاه پنجاب به پایان رساند و به استادی برگزیده شد. در همین حال، به فراگیری زبان فارسی و عربی روی آورد.
در سال ١٩٠١ نخستین کتاب خود را در زمینهی اقتصاد به زبان اردو تالیف کرد. سپس به توصیهی سر تامس آرنولد برای ادامهی تحصیلات عازم اروپا شد و سه سال در آنجا به مطالعه و تحصیل پرداخت. در دانشگاه کمبریج در رشتهی فلسفه پذیرفته شد و در آنجا با مک تیگارت، از هگلگرایان سرشناس، ادوارد براون و رینولد نیکلسون، از مستشرقان بنام، آشنا شد. پس از اخذ درجهی فلسفهی اخلاق از کمبریج وارد دانشگاه مونیخ در آلمان شد و رسالهی دکترای خود را با عنوان «سیر فلسفه در ایران» تدوین نمود. اقبال از میان متفکران غرب به آثار لاک، کانت، هگل، گوته، تولستوی، و از شرقیان به اشعار مولوی دلبستگی خاصی داشت.
ادامه مطلب ...جوشکاری
همانطور که قبلا ذکر شد ، بر خلاف تفکر عامه ، کمک فنر وزن خودرو را ساپورت نمی کند بلکه وظیفه اصلی آن کنترل نوسانات فنرها و حرکات سیستم تعلیق و نگه داشتن چرخ به صورت چسبیده به جاده می باشد . این کار با تبدیل انرژی جنبشی حاصل از نوسانات فنر و سیستم تعلیق و تبدیل آن به انرژی گرمایی ( حرارتی ) در کمک فنر انجام می گردد .
برای ورود به بحث نحوه عملکرد یک کمک فنر ، ابتدا به زبان ساده و بدور از جزئیات به بررسی اساس کار آن پرداخته و سپس به تشریح کلی و تحصصی عملکرد ، اجزا و انواع آن خواهیم پرداخت ؛ یک کمک فنر شامل پیستونی است که در سطح مقطعش سوراخهای ریزی ( این سوراخها را Orifice می نامند ) تعبیه شده و به یک میله فولادی ( Piston Rod ) متصل است ، این پیستون درون یک محفظه بسته ( تیوپ ) فلزی که حاوی یک سیال هیدرولیکی ( عموما روغن ) است ، حرکت می نماید . اطراف محل حرکت میله به داخل و خارج محفظه به وسیله یک کاسه نمد کاملا آب بندی شده و سیال تحت فشار ، امکان خروج از محفظه را دارا نیست .
زمانی که نیرویی بر یک کمک فنر وارد شود ، کمک فنر به اصطلاح در سیکل فشرده شدن قرار گرفته و پیستون می خواهد به سمت پایین ، درون محفظه حرکت نماید ، اما از آنجا که سیال قابلیت فشرده شدن ندارد در مقابل این نیرو مقاومت می کند و چون برای رهایی از این فشار منفذی جز سوراخهای پیستون وجود ندارد ، برای دفع فشار وارده سیال از سوراخهای ریز درون پیستون عبور کرده و به پشت ( بالای )پیستون خواهد رفت ، این حرکت نیز بدلیل ریز بودن Orifice ها به کندی و با تولید حرارت انجام می گردد . همین کاهش سرعت جلوی نوسان فنر را گرفته و تعادل خودرو را برقرار می نماید . برای باز کردن کمک فنر فشرده شده ( سیکل بازشدن ) نیز عملیاتی مشابه سیکل فشرده شدن انجام می شود با این تفاوت که این بار سیال از بالای پیستون می خواهد به زیر پیستون منتقل شود .
میزان مقاومتی که یک کمک فنر از خود نشان می دهد بستگی به سرعت سیستم تعلیق ( دست اندازهای جاده ) همچنین تعداد و سایز Orifice ها دارد.
ادامه مطلب ...